loading...
پاتوق ایرانی
مدیر بازدید : 15 سه شنبه 04 مهر 1391 نظرات (0)

 

توجه به جنس مخالف و شناخت آن نيازي فطري و رواني است كه حد و مرز آن را فرهنگ ها و فضاي اجتماعي جامعه ترسيم مي كند. در كشورهاي اسلامي كه قوانين مدني و فرهنگ نهادينه شده در اذهان مردم بر پايه دستورات دين مبين اسلام است؛ از همان ابتداي سن بلوغ كه اولين نگاه ها و گرايش ها به سوي جنس مخالف كشيده مي شود، دستورالعمل هايي براي  تعامل سالم و عفيف ميان مردان و زنان نامحرم در خانواده و جامعه لحاظ شده است. دستور العمل هايي كه زن را در حجاب و مرد را با نگاهي عاري از شهوت به حضور در جامعه فرا مي خواند....

برای مطالعه متن کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید

توجه به جنس مخالف و شناخت آن نيازي فطري و رواني است كه حد و مرز آن را فرهنگ ها و فضاي اجتماعي جامعه ترسيم مي كند. در كشورهاي اسلامي كه قوانين مدني و فرهنگ نهادينه شده در اذهان مردم بر پايه دستورات دين مبين اسلام است؛ از همان ابتداي سن بلوغ كه اولين نگاه ها و گرايش ها به سوي جنس مخالف كشيده مي شود، دستورالعمل هايي براي  تعامل سالم و عفيف ميان مردان و زنان نامحرم در خانواده و جامعه لحاظ شده است. دستور العمل هايي كه زن را در حجاب و مرد را با نگاهي عاري از شهوت به حضور در جامعه فرا مي خواند.

اما متأسفانه در فضاي كنوني جامعه ما كه فرهنگ هاي وارداتي در قالب تجدد و امروزي بودن، بسياري از بايد و نبايد ها را زيرپا گذاشته است؛ شاهد ناهنجاري هاي شديد ارتباطي و تعاملات خارج از عرف زنان و مردان در كوچه و خيابان و حتي بسياري از مراكز عمومي و تفريحي مانند پارك ها و سينما ها هستيم.

نوعي از تعاملات كه در نگاه برخي از كارشناسان زاييده ازدواج هاي ديرهنگام است!! از نظر برخي تهاجم فرهنگي و ترويج بي بندو باري از طريق رسانه اي غربي و بنگاهاي فرهنگي غرب است و برخي ديگر از دوگانگي رفتاري جوانان، داد سخن دارند. واقعيت اين است كه در تمام اين نظريه پردازي ها نشانه هايي از مرگ؛ شايد بهتر است بگوييم؛ قتل تدريجي فرهنگ متعالي ايراني – اسلامي كه در مبحث تعاملات اجتماعي با واژه هايي مانند حيا، عفت، هميت، كرامت انساني فضايي ايمن را مهيا كرده ؛‌ديده مي شود.

در گذشته هاي نه چندان دور كه پدر و مادر با شناخت بيشتري نسبت به فرزندشان، دوستان و معاشران آنها،‌علاقمندي ها و توانمندي هاي آنها... جوانان خود را هدايت و حمايت مي كردند و فرصت هاي بيشتري براي نزديك شدن به آنها و هم صحبتي با جوانانشان قائل مي شدند و در فضايي كاملا محترمانه اما قاطع تصميم گيري هاي بزرگ را انجام مي دادند، به مراتب كمتر اينگونه ارتباطات ديده و حتي در موردش صحبت مي شد. متأسفانه واقعيت امروز ما چيز ديگري را رقم زده است. ارتباط بين افراد خانواده كم شده و صميميت ها رنگ باخته است. ديدار ها منوط به برخي از اعياد شده و ديگر حتي فرزندان بعد از ازدواج، كم تر به خانواده هاي خود سر مي زنند.

نوجوانان به بهانه اينكه بزرگ تر ها از نسل آنها نيستند كمتر به تجربياتشان اهميت مي دهند . اصالت ها بر پايه ميزان توان مالي افراد سنجيده مي شود و دوستان هم از اين طريق انتخاب مي شوند. گسترده شدن فضاي شهري و مهاجرت افراد از شهرها و روستاهاي كوچك به كلان شهرها؛  ريشه دار نبودن خانواده ها در محل هاي سكونتشان اين فضا را براي برخي از جوانان باز كرده است كه دست به كارهاي ناشايست زده و حد و مرز هاي تعاملات اجتماعي را شكسته و قبح دوستي هاي خياباني را از بين برده و آن را به عنوان يك امتياز براي خود محسوب كنند كه در دفترچه تلفنشان چه تعداد اسم دختر يا پسري نوشته شده است !!

دوستي هايي كه بنا به گفته دختران و پسران جوان بابت آشنايي بيشترشان با جنس مخالف و پر كردن اوقات فراغت به نحوي شادمانه !! صورت مي گيرد و گاهي براي توجيه عملكرد خود دم از شناخت براي ازدواج مي زنند . دوستي هايي كه شروع آن ساده اما عواقب آن سخت جبران نا پذير است . بخصوص براي دختران كه در اين گونه دوستي ها بيشترين ضرر را در قالب شكست عاطفي تا هتك حرمت هاي اخلاقي بايد متحمل شوند .

دوستي هاي خياباني، براي دختران نوجوان و جوان به نظر راه شادي است كه آن ها را به سرمنزل مقصود مي رساند! اما در واقع بيراهي است كه ره به تركستان دارد و جز گرفتار شدن در فحشا چيز ديگري عايد آنها نمي كند . اين روش گذران اوقات فراغت در واقع ويروسي خطرناك است كه به جان انديشه ها و اخلاقيات دختران نوجوان مي افتد و آن تفكر ساده خوش گذراني در اوقات فراغت را تبديل به عادتي بيمارگونه در ارتباط گيري هاي نامعقول مي كند . منجلاب اين گونه گرفتاري ها و عادات غير اخلاقي كه زاييده دوستي هاي خياباني است مي تواند انسان را تا مرحله بدنامي و فحشا فرو ببرد .

اين روش از دوستي هاي خياباني براي پسران افتادن در دام باندهاي خطرناك با كارهايي خلاف قانون و اعتياد را در پي خواهد داشت. راهي كه انتهاي آن اگر خيلي خوش شانس باشي فقط از بين رفتن جواني و دچار شدن به انواع بيماري هاي دنياي بي بندوباري است .
درباره علت اين اتفاق ناخوشايند در جامعه را، به اعتقاد جامعه شناسان مي توان به وجود مسايل اقتصادي، نگاه دوگانه جامعه مدرن و سنتي، فراگيري اطلاعات و دانش و پديده جهاني شدن كه مبتني بر ارزشهاي ديني نيست و احساس دو گانه اي را در اين نسل پديدار كرده است؛ نسبت داد. حالا اينجا اين سوأل مطرح است كه اينگونه آشنايي ها به ازدواج ختم خواهد شد؟ و عاقبت خوشي خواهد داشت؟

از آنجايي كه در جامعه ايران هنوز فرهنگ سنتي در لايه هاي ذهني افراد جاي خود را دارد و با توجه به اين نكته در جامعه نگاه دوگانه اي نسبت به اين مسئله وجود دارد كه برخي دوستي هاي خياباني را جواني كردن و برخي ديگر آن را شكسته شدن حريم هاي اخلاقي مي دانند؛ بايد گفت: آنچه كه از تنايج اين دوستي ها به دست مي آيد، سوء ظن افراد به اينگونه روابط است تا جايي كه قبل از ازدواج جوانان را با مفاهيمي مثل اينكه (زن يا شوهري كه درخيابان يافتي در خيابان از دست مي دهي) از اينگونه انتخابات نهي مي كنند و يا اينكه بعد از ازدواج توهم خيانت و محدود كردن و كنترل كردن زوج ها توسط يكديگر عاقبتي تلخ را رقم مي زند.
جالب است بدانيد در يك پرسشنامه با سؤالاتي كه مضمون آن چرايي دوستي هاي دختر و پسر و پايبندي به دوستي هاي خياباني  مطرح شده بود، قريب به اتفاق پسران آن را سرگرمي و پايبندي به دوستيشان را منوط به نداشتن هيچگونه مسئوليت دانسته و  گفته اند كه بيش از يك دوست دختر دارند. در حاليكه اكثريت دختران  به خصوص دختران دانشجو به فكر تشيكل خانواده بوده و نسبت به خواسته هاي طرف مقابل خود احساس مسئوليت داشته اند. اين واقعيت نشان دهند توجه اكثر مردان به زناني است كه آنها را در دوستي ها انتخاب نكرده باشند.
درباره نتايج اجتماعي اين گونه دوستي ها بايد گفت: متأسفانه زمان زيادي را براي آسيب شناسي و درمان مقطعي اين معضل از دست داده ايم و اينك با نتايج عملكرد ضعيف خانواه ها و در ديدي كلان تر جامعه روبرو هستيم ؛نتايجي كه تلخ است اما داستان نيست .

زماني گفته مي شد : اگر اينگونه ارتباطات به عادت تبديل شود ديگر چيزي به نام هسته يا كانون خانواده شكل نخواهد گرفت. سن ازدواج بالا خواهد رفت ، جنس ها نسبت به هم بي اعتماد و بي تفاوت خواهند شد و در نهايت خانواده اي شكل نمي گيرد و به اين ترتيب شاهد گسترش بسياري از  بد اخلاقي هاي رفتاري، ناهنجاري هاي اخلاقي و حتي بهداشتي در جامعه خواهيم بود.

اما امروز بايد بگوييم : استحكام خانواده ها نه تنها در خطر است بلكه به شدت آسيب پذير و ضعيف شده است و شاهد اين ادعا، آمار بالاي طلاق مقابل ثبت ازدواج است. سن ازدواج نه تنها بالا رفته بلكه سن بلوغ، ‌پايين آمده است؛‌ زن و مرد چه در مرحله انتخاب و چه در مرحله تشكيل زندگي و چه در مرحله ثبات آن نسبت به هم اعتماد كافي ندارند. بي بندو باري تا جايي به چشم مي خورد كه ديگر فضاي كامل  امن اخلاقي و اجتماعي حتي در مراكز عمومي هم به ندرت يافت مي شود. اينجاست كه نقش كارشناسان علوم ديني و تربيتي؛ كنار خانواده ها در هنجاريابي و جايگزيني هنجارهاي متعادل و مرام تربيتي صحيح و متعالي كه مورد پذيرش خانواده، فرد و نهادهاي اجتماعي باشد روز به روز آشكارتر مي شود. 

 البته پر واضح است كه در نوشته شدن اين درام اجتماعي، گسترش ارتباطات، فردگرايي و بي تفاوتي به ارزش ها باعث بي ميل شدن جوانان به ازدواج و دوري كردن از قبول مسئوليت تشكيل خانواده شده است.

در مقاله اي خواندم  نويسنده از قول روانشناسي آورده بود « متأسفانه مشكلات مالي و تصويب قوانيني كه به نوعي حقوق زنان را در جامعه تضمين مي كند از عواملي است كه موجب شده پسران زير بار ازدواج نروند. از سوي ديگر بسياري از جوانان در اين زمانه ترجيح مي دهند خوش باشند. از اين رو به ازدواج با نگاه منفي مي نگرند اما از آنجا كه زن و مرد هر دو به هم نيازمندند و رفع نيازهاي عاطفي و احساسي آنان در حال حاضر از طريق ازدواج به سختي امكان پذير است، متأسفانه شاهد گسترش ارتباطات از نوع ناسالم هستيم.»

اين روان شناس دليل اين گونه نگرش نسل جديد به ارزشها را بي توجهي مسئولان به نيازهاي جوانان دانسته و اظهار كرده بود« از آنجا كه در موقع بحران نتوانستيم مسائل روز را به موقع هنجاريابي كنيم اغلب جوانان امروزي اين حق را براي خود قائل شده اند كه به سوي رفتارهاي فرد گرايانه گرايش يابند و هنجارهاي اجتماعي را ناديده بگيرند.» وي سوء رفتارها، اضمحلال اخلاقي، رواج بي بندوباري، پريشاني و بي ثباتي احساس و عواطف را از عواقب بي حد و حصر ارتباط جنس ها نام  برده بود.

 اما دين مبين اسلام به عنوان كامل ترين و انساني ترين دين كه بر پايه وحي استوار شده است با ديدي احترام آميز و نگاهي متعالي به نيازهاي جنسي زن و مرد نه تنها ارتباط بين اين دو جنس را نهي كرده است بكله آن را در قالب ازدواج شرعي زيبا ترين نوع دوستي ها و ارتباطات بين مرد و زن برشمرده و براي آن احترام زيادي قائل شده است.

خداوند در آيات مبارك سوره نور  با اشاره به وجود مردان و زنان پليد و در كنار مردان و زنان پاكدامن در جامعه ؛ زنان پليد را براي مردان پليدند و مردان پليد را براي زنان پليد و زنان پاك را براي مردان پاك  و مردان پاك را براي زنان پاك دانسته است . بطوري كه انسان عاقل و  انديشمند را به اين نتيجه مي رساند كه براي داشتن مردي پاك و يا انتخاب زني پاكدامن بايد در تمام شئونات زندگي پاك و به دور از معاصي ها بود. چرا كه خداوند بر همه احوال ما آگاه است و دست قدرتمند روزگار اجازه نخواهد داد قبل از ازدواج هر گونه رفتاري را داشته باشيم و در نهايت بهترين ها نصيب ما شود.

و در همين سوره ؛ به افرادي كه شرايط ازدواج  ندارند توصيه شده است كه پاكدامني ورزند و از نگاه به نامحرم و عيان كردن زيبايي ها و زينت آلات خود دوري كنند و عفت ورزند كه در اين صورت خداوند آنها را از فضل خود بي نياز مي گراند.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 7
  • بازدید سال : 31
  • بازدید کلی : 854